مهنازوپسراش پنج شنبه 90 مرداد 27 :: 8:27 عصر :: نویسنده : مهنازایوبی
این قسمت رو اضافه کردم که هر دفعه امیرعلی از ما بزرگترها سوتی گرفت اینجا یادداشت کنم.من از بچگی پسرام هرچی بپرسند درست وکامل تاجایی که بفهمند براشون توضیح میدم وبه قول معروف نمی پیچوندمشون با جوابای سرسری.البته گاهی این اطلاعات خودمون روهم متعجب میکنه. من و امیرعلی یه روز داشتم تندوتند امیرعلی وآراد رو دعوا میکردم که اینو چرا اینجا ریختی اونو جمع کن..........در همین حال به امیر علی گفتم:شلوارتو از وسط خونه بردار!!!امیرعلی باخونسردی تمام گفت:منظورت شلوارکه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دایی مجید وامیرعلی یه شب امیرعلی تو اتاق ما داشت با کامپیوتر بازی می کرد دایی مجید م تازه رسیده بود وپشت سر امیرعلی لباساشو عوض کرد(بنده خدا فکر میکرد سر وروجک تو بازیه) وقتی لباسشو عوض کرد امیرعلی بهش گفت:کار بود جلوی بچه لباستو عوض میکنی.......... خاله نینا وامیرعلی یه روزعصرخاله نینا امیرعلی رو برده بود بیرون وقتی خورشید داشت غروب می کرد خاله نینا با لحنی زیبا وشاعرانه که به حال وهوای غروب می خوردبه امیرعلی گفت:نیگاه کن خورشید خانم داره میره پشت کوه .........امیرعلی هم خیلی جدی بهش گفت:نه پشت کوه نمی ره الان که اینجا شب میشه تو یه کشورای دیگه روزه وخورشید خانم اونجاست....... حمیرا وامیرعلی (حمیرا دختر داییمه و20ساله که امیرعلی از خیلی کوچیکیش این بشر رو بیشتر از همه ض ا ی ع می کرد)یه روز امیرعلی تو اتاق حمیرا داشت در بالا تختشو بازوبسته میکردو سروصدا می کرد حمیرا هم بی اعصاب داد زد :امیرعلی این کارو نکن........امیرعلی هم در جواب در حالیکه دستاشو به حالت آرامش دادن تکان می داد با یه صدای حرص درآر آروم بهش گفت: بااااااااااااااشه بااااااااااااااشه آروم باش آروم باش بازم من و امیرعلی غروبی امیرعلی رو برده بودم ازدندوناش عکس بگیرم چون ضربه خورده بود خاله نینا هم باما بود اونجا که منتظر بودیم غیرازما و چند نفر دیگه یه خانم بادوتابچه یه پسر 4یا5ساله ویه دختر 7یا8 ماهه هم بودند.همینطور که امیرعلی رگباری حرف میزدو سوال می کرد پرسید:این نی نیه چه ش شده؟ گفتم:شاید مامانش میخواد عکس بگیره وامیرعلی گفت:نه اگه مامانه مریض بود بچه رو نمی اورد چون اذیت می کرد......... جالب اینجاست که وقتی نوبتشون شد دیدیم از بچه می خواستند عکس بگیرند........ من وخاله نیناوامیرعلی دیروز رفتیم خونه مامانم تا باهم بریم خونه داییم واسه افطار ...طبق معمول خاله آماده نبود و داشت با غززززل آماده میشد......بهش گفتم مگه عقد دعوتی زود باش دیگه.......امیرعلی هم که اونجا بود گفت:ماکه به اندازه کافی خوشگل هستیم......... موضوع مطلب : دوشنبه 90 مرداد 24 :: 2:56 صبح :: نویسنده : مهنازایوبی
به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم ... موضوع مطلب : شنبه 90 مرداد 22 :: 5:19 عصر :: نویسنده : مهنازایوبی
دوشنبه 90 مرداد 17 :: 5:21 عصر :: نویسنده : مهنازایوبی
شش سال اوّل زندگی:
دوره دبستان: موضوع مطلب : شنبه 90 مرداد 15 :: 5:0 عصر :: نویسنده : مهنازایوبی
سر جلسه امتحان تقلب اشتباه برسونین به دوستتون !
به بچه همسایه بگید اگه یه خودکار رو قورت بده ، بزرگ شه مهندس میشه !
از کنه ای که نیشتون زده ، دیه بگیرین !
شونه های مگسائی رو که تازه نشستن روتون بمالین تا خستگیشون در بره !
وقتی قایق موتوری تون وسط دریا خاموش کرد ، پیاده بشین هل بدین !
بلالی که دونه هاش کج هست رو ببرین ارتودنسی !
به گل مصنوعی روی میزتون به زور آب بدین تا بخوره !
داداش کوچیکتون رو بذارین توی مایکروفر تا برنزه بشه !
گوشی موبایلتون رو با سنجاق قفلی به پاچه شلوارتون وصل کنین !
سی دی قفل دار رو بشکنین تا قفلش باز بشه !
با هندوانه یه قل دو قل بازی کنین !
به دوست دکترتون بگین : مرض جدید چی داری ؟ !
بارفیکس خونه ی دوستتون رو شل بکنین و ازش بخواین هنر های ژیمیناستیکشو بهتون نشون بده !
کرم ضد آفتاب را به کف پایتان بزنید !
روز تولد هسرتان گلاب را داخل شیشه عطر بریزید و به عنوان یک عطر خارجی گرانقیمت به او هدیه بدهید !
توی باک ماشینتان چایی بریزید تا خستگی اش در برود !
از مگسای دستشوئی عاجزانه خواهش کنین نوبت رو رعایت کنن !
توی کیک تولد همسرتان نارنجک دست ساز بگذارید !
وسط دعوا با دماغ بزنید تو مشت طرف مقابل !
نصف شب زنگ بزنید به اورژانس و بگویید : من مرض دارم ، بیاین منو ببرید !
به گدای کنار خیابان ، به جای پول ، آدرس مراکز کاریابی را بدهید !
روز بازی پرسپولیس با استقلال ، وسط تماشاچی ها بنشینید و با صدای بلند ، شموشک نوشهر را تشویق کنید !
توی تنگ ماهی قرمز یک کیسه نمک خالی کنید تا آب شور بشود و ماهیتان فکر کند تو دریاست !
بعنوان اولین شام زندگی مشترک برای همسرتان لوبیا با باقالی و کمی نخود درست کنید !
شلوارتان را چپه بپوشید تا کسی نتواند دست توی جیبتان کند !
بجای موز توی میهمانی به مهمانان آدامس موزی تعارف کنید و بگویید بفرمایید موز mp3 !
داخل سوراخ قفل در مغازه های محله تان میخ بکنید !
هر روز که همسرتان را می بینید به او بگویید : اِ … اِ … نسبت به دیروز چقدر پیر تر شدی !
جنازه ی سوسکی رو که بی دلیل کف دستشوئی مرده ، ببرید پزشکی قانونی !
اتوی داغ روی صورتتان بکشید تا چروکهای پوستتان بر طرف شود !
به راننده اتوبوس شرکت واحد بگویید : به جان خودم اگه ایندفعه بلیطمو پاره کنی دیگه بهت بلیط نمی دم !
سر جلسه امتحان به مراقب بگویید : برو اونطرف تر وایستا ! جلوی دیدم رو گرفتی ! نمی تونم برگه کناریم رو خوب ببینم !
لاستیک ماشینتان را با دهان باد کنید !
پیراهن را روی کت بپوشید !
از سمت راست ماشین گشت نامحسوس پلیس ، با سرعت 180 تا سبقت بگیرید !
توی قوطی کبریت کنار اجاق گاز را پر از ترقه کبریتی کنید !
برای تولد دختر عمه تان یک دستگاه ریش تراش برقی به او هدیه بدهید !
از جیب پدرتان پول بردارید و داخل کیف مادرتان بگذارید !
توی سینما عینک دودی بزنید !
ماست را با چنگال بخورید !
در مجلس خواستگاری ، به پدر دختر ، سیگار تعارف کنید !
به تویوتا کمری قالپاق پیکان بزنید !
به جای شمع توی کیک تولد همسرتان ترقه کبریتی بگذارید !
با توپ فوتبال پینگ پنگ بازی کنید !
با موتور گازی تک جفپا رو زین بزنید !
در اعتراض به کیفیت غذای سلف دانشگاه ، اعتصاب غذا کنید تا بمیرید !
روز دامادی دوستتان برایش دسته گل گلایل با روبان مشکی بفرستید !
جهت صرفه جویی در مصرف برق ، نصف شب توی جاده با چراغ خاموش رانندگی کنید !
گوشی موبایلتان را با میخ داغ سوراخ کنید تا بتوانید از داخلش نخ رد کنید و بیندازید تو گردنتان !
وسط تابستان کفش صندل را با جوراب کاموایی بپوشید !
روز دامادیتان موهایتان را از ته بتراشید !
دو روز قبل از امتحان جزوه همکلاسیتان را بگیرید و دو روز بعد از امتحان به او پس دهید !
زنگ در خانه خودتان را بزنید و فرار کنید !
ژله را با نی بخورید !
پولهایی که در خیابان , مردم جلوی فقیر ریختند را جمع کنید و داخل صندوق صدقات بیندازید !
سعی کنین ساندیس رو از جایی که علامت زده باز کنین !
افراد بزرگتر از خودتون رو نصیحت کنین !
زنگ در خونه ها رو بزنین بعد وایسین ببینین چی میشه !
سر جلسه کنکور تخمه بشکنین !
سر چهار راه ها جوگیر شین برین وسط ادای پلیس راهنمایی و رانندگی در بیارین !
سوتی های خفن دوستاتون رو توی جمع تعریف کنین !
همراه با تماشای سی دی پت و مت کار هاشون رو انجام بدین !
برای روز اول دانشگاه مداد رنگی ، مداد تراش و … با کیف جومونگ بخرین !
اسمتون رو روی پاک کن بزرگ بنویسین و با نخ به گردنتون آویزون کنین تا گم نشه !
وقتی توی مهمونی براتون نوشیدنی میارن اول همه رو اندازه بگیرین ببینین کدوم بیشتر داره !
سرتون رو به جای شامپو با سنگ پا بشورین تا خوب تمیز بشه !
جزوه های کلاسیتون رو با مداد شمعی بنویسین !
به بچه همسایه بگین اگه با لامپ خاموش نره دستشوئی ، بابا برقی نیشش میزنه !
وقتی همه بچه ها دارن به ساعت نگاه میکنن و کتاباشون رو به هم میزنن یه سوال دبش که جواب طولانی لازم داره از استاد بپرسین و با لبخند به بقیه بچه ها نگاه کنین !
موضوع مطلب : درباره وبلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها
صفحات وبلاگ لوگو لینک های مفید آمار وبلاگ
|
||||